تقلید: از فتوای مجتهد می‌باشد

      تقلید  از چه کسی؟

از مرجع جامع الشرائطی که اعلم باشد.

در فروع دین باید تقلید شود. (مشهور مراجع)
در ضروریات دین (اصل وجوب نماز و روزه) نیاز به تقلید نیست.
در اصول دین تقلید جایز نیست. (مشهور مراجع)
از مجتهدى بايد تقليد كرد كه مرد و بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و از مجتهدین دیگر اعلم باشد (فتوای مشترک امام، تبریزی، بهجت، خوئی، فاضل، سیستانی، مکارم،وحید، شاهرودی، صافی گلپایگانی،نوری)

1.    بنابر احتياط واجب بايد از مجتهدى تقليد كرد كه حريص به دنيا نباشد (امام  فاضل ،  «نوری  و  بنابر  اقوي در صورت علم به مخالفت فتواي او  با فتواي غير اعلم موافق با احتياط باشد.»)
2.    و سابقه فسق معروفى بين مردم نداشته باشد( تبریزی )
اختلاف فتاوا    3. و آزاد باشد، (بهجت  )
4. بنابراحتياط واجب عادل و زنده باشد. و در مسائلى كه مجتهدين اختلاف نظر دارند بايد از «اعلم» تقليد كند.(مکارم )
         5. بنابر احتياط واجب بالغ باشد . و اعلم باشد، مگر اين كه قول غير اعلم مطابق با احتياط باشد.(وحید )
6. مجتهدى كه انسان از او تقليد ميكند باید اعلم باشدمگر آن كه فتواى غير اعلم موافق با احتياط باشد يا فتواى اعلم شاذ و نادر باشد كه در اين صورت بايد به قولى كـه احوط است عمل نمايد,(صافی گلپایگانی )
        7. احوط آن است كه حلال زاده باشد. (شاهرودی )
1. عادل كسى است كه كارهائى را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهائى را كـه بر او حرام است ترك كند, و نشانه عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبى باشد, كه اگر از اهـل مـحـل يا همسايگان او يا كسانى كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبى او را تصديق نـمايند.(تبریزی، خوئی، سیستانی، وحید، شاهرودی)
 2. مقصود از عدالت آن است كه قدرت نفسانيه اى بر انجام واجبات و ترك گناهان كبيره و علاوه بر اينها مروّة داشته باشد و اين معنى به وسيله حسن ظاهر شناخته مى شود(فاضل )
 3. عادل كسى است كه داراى حالت خداترسى باطنى است كه او را از انجام گناه كبيره و اصرار بر گناه صغيره باز مى دارد(مکارم ).
4. عادل كسى است كه با ملكه عدالت كارهايى را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهايى را كه حرام اسـت تـرك كـنـد, و مـلـكه عدالت عبارت است ازحالتى كه وادار كند انسان را به اطاعت و ترك مـعـصيت , و نشانه آن اين است كه اگراز اهل محل يا همسايگان او يا كسانيكه با او معاشرت دارند حـال او را بپرسند,خوبى او را تصديق نمايند,(صافی گلپایگانی )
    5. عادل كسى است كه پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد كه از روى عمد مرتكب گناه نشود.(رهبری )
 
1. يعنى در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد.(امام، نوری، صافی گاپایگانی، شاهرودی)
        2. يعنى در فهميدن حكم خدا (و وظايف مقرره به حكم عقل و شرع «وحید») از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر باشد.(تبریزی، خوئی، وحید)
معنای اعلم          3. يعنى در استنباط احكام الهى تواناتر باشد،(بهجت  سیستانی )
            4. يعنى در فهميدن حكم خدا از همه مجتهدين عصر خودش عالمتر باشد.(فاضل )
5. ملاك اعلميت اين است كه آن مرجع نسبت به ساير مراجع قدرت بيشترى بر شناخت حكم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احكام شرعيه را از أدلّه استنباط كند و همچنين نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى كه در تشخيص موضوعات احكام و ابراز نظر فقهى مؤثر است، آگاه‏تر باشد.(رهبری )

از چه راه‌هائی مجتهد اعلم شناخته می‌شود؟

1. آنكه خود انسان يقين كند، مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.(مشهور مراجع)
2. آنكه دو نفر عالم عادل كه مى‏توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آنكه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند. (امام، تبریزی، بهجت، فاضل، مکارم، نوری، صافی گلپایگانی، شاهرودی)
1/2. آن كه دو نفر عالم و عادل، كه مى‌توانند مجتهد واعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، بشرط آن كه دو نفر عالم و عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند و ظاهر اين است كه اجتهاد يا اعلميت كسى بگفته يك نفر كه مورد وثوق باشد نيز ثابت مى‌شود.(خوئی، سیستانی)
2/2. آنـكه دو نفر عالم و عادل , كه مى توانند مجتهد اعلم را تشخيص دهند, مجتهد بودن يا اعلم بـودن كسى را تصديق كنند بشرط آنكه دو نفرعالم و عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند و در صورت اختلاف , خبره بودن هر كدام بيشتر باشد قول او مقدم است بلكه به گفته يك نفرعالم خبره مورد وثوق نيز اجتهاد يا اعلميت ثابت مى شود.(تبریزی)
3/2. آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفتهء آنان مخالفت ننمايند ، و اقوى ثبوت اجتهاد و اعلميت به گفتهء ثقهء خبير است در صورتى كه ظن بر خلاف گفتهء او نباشد .(وحید)
3. آنكه عده‏اى از اهل علم كه مى‏توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مى‏شود، مجتهد بودن و يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.(امام، تبریزی، خوئی، سیستانی، نوری، وحید، صافی گلپایگانی، شاهرودی)
1/3. آن كه عده اى از اهل علم كه مىتوانند مجتهد واعلم را تشخيص دهند، و از گفته آنان اطمينان پيدا مىشود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، بلكه از هرراهى كه انسان اطمينان به اعلم بودن كسى پيدا كند بنا بر اظهر می‌تواند به همان اكتفا نمايد.(بهجت)
2/3. اجتهاد و اعلم بودن شخصى به حدّى شايع باشد كه از آن شيوع و شهرت براى انسان علم يا اطمينان حاصل شود.(فاضل، مکارم) 
3/3. راههاى انتخاب مرجع كدام است؟ ج: احراز اجتهاد و اعلميت مرجع تقليد بوسيله امتحان يا تحصيل يقين ولو از شهرت‏مفيدِ علم يا اطمينان، يا با شهادت دو نفر عادل از اهل خبره صورت‏مى‏گيرد.(رهبری)

اگر شناختن اعلم مشکل باشد از چه کسی تقلید کنیم؟
اگر شناختن اعلم مشكل باشد به احتياط واجب بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است‏و بداند ديگرى از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. (امام،«بهجت: ولی بهتر است در این صورت به قول کسی عمل کند که به موافق احتیاط باشد» نوری،شاهرودی)
اگر شناختن اعلم مشكل باشد بايد از كسى تقليد نمايد كه گمان به اعلم بودن او دارد بلكه اگر احتمال ضعيفى بدهد كه كسى اعلم است و احتمال اعلم بودن ديگرى را ندهد بايد از همان كس تقليد نمايد و همينطور اگر علم داشته باشد كه مثلاً دو نفر يا مساوى در علم هستند و يا يكى از آنها به طور معين، احتمالاً اعلم است و احتمال اعلميّت ديگرى را ندهد، بايد از آن شخص معين تقليد نمايد(فاضل) 
اگر اختلاف بين مجتهدين ولو اجمالا معلوم و شناختن اعلم مشكل باشد, لازم است از كـسـى تـقليد كند كه او با ديگران مساوى يااعلم از آنها باشد و در صورت احتمال اعلميت در هر كدام كافى است از يكى از آنها تقليد كند و گمان به اعلميت معتبر نيست .(تبریزی)
اگر اختلاف بين دو مجتهد ولو اجمالا معلوم و شناختن اعلم مشكل باشد لازم است احتياط كند، ودر صورتى كه احتياط ممكن نباشد بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد. بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است وبداند ديگرى از او اعلم نيست، بايد از او تقليد نمايد.(خوئی)
اگر اختلاف بين دو مجتهد يا بيشتر در مسائل محل ابتلا ولو اجمالا معلوم و اعلم بودن بعضى از بعض ديگر نيز معلوم باشد , ولى شناختن شخص اعلم ميسر نباشد احوط آن است كه شخص در همه مسائل ميان فـتـاواى آنان احتياط كند و در صورتى كه احتياط ممكن نباشد بايد عمل او مطابق فتواى كسى باشد كه احتمال اعلم بودن او بيش از ديگرى است و اگر احتمال اعلميت هر دو يكسان است مخير مى باشد.(سیستانی)
هرگاه شناختن «اعلم» بطور قطع ممكن نشود، احتياط آن است از كسى تقليد كند، كه گمان به اعلم بودن او دارد(مکارم)  
اگر بين دو مجتهد يا بيشتر در فتاواى مورد ابتلا علم به اختلاف باشد - اگر چه اجمالا - در صورتى كه بداند يا حجت شرعيه بر تساوى آنان در علم باشد بايد به فتواى كسى كه فتواى او مطابق با احتياط است عمل كند ، و چنانچه فتواى يكى از آنان مطابق با احتياط نباشد يا مشقت داشته باشد بنابر احتياط بايد به فتواى كسى كه ورع او در فتوا دادن بيشتر است عمل كند ، و اگر در اين جهت هم متساويند مخير است . و همچنين است در غير اين صورت - چه وجود اعلم معلوم ولى معين نباشد و يا وجود اعلم محتمل باشد - اگر احتياط ممكن بوده و مشقت نداشته باشد . و اگر احتياط ممكن نباشد يا مشقت داشته باشد ، در صورتى كه وجود اعلم معلوم ولى معين نباشد ، چنانچه احتمال اعلميت در يك طرف بيشتر باشد بايد به فتواى او عمل كند ، و اگر مساوى باشد بنابر احتياط بايد به فتواى اورع در فتوا عمل نمايد و اگر در اين جهت هم متساويند مخير است . و در صورتى كه وجود اعلم محتمل باشد بنابر احتياط بايد به فتواى كسى كه گمان دارد يا احتمال مى دهد اعلم است يا احتمال اعلميت در او اقوى است عمل كند ، و اگر نه بنابر احتياط بايد به فتواى اورع در فتوا عمل نمايد ، و اگر در اين جهت هم متساويند مخير است .(وحید)
اگـر شـناختن اعلم مشكل باشد مى تواند از كسى تقليد كند كه يقين به اعلم بودن ديـگران از او نداشته باشد يا مخالفت فتواى او با فتواى اعلم معلوم نباشد(صافی گلپایگانی)
اگر چند مجتهد با یکدیگر مساوی باشند تکلیف چیست؟
 اگر چند نفر درنظر او اعلم از ديگران وبا يكديگر مساوى باشند, بايد از يكى از آنان تقليد كند. ولى چنانچه يكى پرهيزكارتر باشد بهتر آن است كه از او تقليد كند.(صافی گلپایگانی)
اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند بايد از يكى ازآنان تقليد نمايد.(امام، بهجت، نوری)
در صورتى كه دو مجتهد از نظر علمى مساوى باشند احتياط لازم آن است كه از كسى كه اتقى و اورع است تقليد كند. و اگر با يكديگر مساى باشند بايد از يكى از آنان تقليد كند.(فاضل)
اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند. ولى چنانچه يكى از آنان پرهيزكارتر باشد بنابر احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد.(شاهرودی)
در صورت شك ميان چند مجتهد و عدم ترجيح آنها از هركدام بخواهد مى تواند تقليد كند.(مکارم)