چند مسأله درباره اجتهاد

7.چند مسأله درباره اجتهاد

1.  وجوب اجتهاد

اجتهاد، واجب کفایی است و اگر افرادی(به قدر کفایت) بر این امر اقدام کردند، تکلیف از دیگران ساقط است.(امام، بهجت)[1]

2.  فتوا دادن  کسی که مجتهد نیست

کسی که اهلیت فتوا دادن ندارد، فتوا دادن بر او حرام است.( امام، سیستانی، وحید، خوئی،تبریزی،بهجت، مکارم، شاهرودی، محقق کابلی«فیاض»)[2]

کسی که اهلیت فتوا دادن ندارد، بنابر احتیاط واجب فتوا دادن بر او حرام است.(فاضل) [3]

3. مجتهد شدن بانوان

اجتهاد اختصاص به مردان ندارد، بانوان نیز می‌توانند در این رشته علمی‌تحصیل کنند و به مرحله اجتهاد برسند.(امکارم، نوری، فاضل)[4]

بر هر مکلفی در عباداتش و معاملاتش واجب است مجتهد باشد و یا محتاط باشد و یا مقلد باشد.(مشهور مراجع)[5]



[1]. آموزش فقه، ص21؛ بهجت، جامع‌المسائل، ج1، احکام اجتهاد و تقلید، سؤال1؛

[2]. عروه‌الوثقی، ج1، م43. سیستانی،تبریزی،شاهرودی، منهاج، ج1، تقلید م21؛ وحیدو خوئی، منهاج، ج2، تقلید م21؛ محقق کابلی، رساله، م46؛ بهجت، جامع‌المسائل، ج1، احکام اجتهاد و تقلید، فصل الثانی، س30.

[3]. عروه‌الوثقی، ج1، م43.

[4]. عروه‌الوثقی، ج1، م1. مکارم، استفتائات، ج1، س24؛ نوری، استفتائات، ج2، س10.فاضل، جامع المسائل, ج3، س29. امام، استفتائات ، ج1، س54.

[5]. امام، «فاضل:‌و رفتار روز مره‌اش»، «مکارم: و سایر اعمال»، عروه الوثقی، ج1، م1؛ سیستانی،تبریزی،شاهرودی،فیاض«و سایر افعال و تروکش»، منهاج، ج1، تقلید م1؛ خوئی، وحید« وسایر اعمال و تروکش»، منهاج، ج2، تقلید م1؛ صافی«وسایر اعمال»، هدایه العباد، ج1، تقلید م1.

وظیفه انسان نسبت به احکام الهی

4.وظیفه انسان نسبت به احکام الهی

انسان باید احکام را بگونه‌ای انجام دهد تا دیگر وظیفه‌ و تکلیفی بر عهده او نباشد؛ سه را ه برای برداشتن تکلیف بیان شده است 1. اجتهاد ؛ 2. احتیاط؛ 3. تقلید.

· بر هر مکلفی در عباداتش و معاملاتش واجب است مجتهد باشد و یا محتاط باشد و یا مقلد باشد.(مشهور مراجع)[1]

· مسلمان بايد در احکام[2] دين[3] يا مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد و يا از مجتهد تقليد کند يعني به دستور او رفتار نمايد. و يا در صورتي که آشنا به کيفيت احتياط است عمل به احتياط کند به طوري که يقين کند تکليف خويش را انجام داده است (بهجت،نوری، زنجانی)



[1]. امام، «فاضل:‌و رفتار روز مره‌اش»، «مکارم: و سایر اعمال»، عروه الوثقی، ج1، م1؛ سیستانی،تبریزی،شاهرودی،فیاض«و سایر افعال و تروکش»، منهاج، ج1، تقلید م1؛ خوئی، وحید« وسایر اعمال و تروکش»، منهاج، ج2، تقلید م1؛ صافی«وسایر اعمال»، هدایه العباد، ج1، تقلید م1.

[2] بهجت«غیر ضروری دین»، جامع المسائل، ج1، احکام اجتهاد و تقلید، فصل الثانی، م1؛ و رساله، م1؛ نوری«غیر ضروری دین»، رساله، م1.

[3]. زنجانی« کسی که قطع ندارد »، رساله، مسأله1؛ و احکام‌الشرعیه، تقلید، م10

1.اجتهاد و تقلید به چه معناست؟

«اجتهاد» در لغت به معنای تلاش و کوشش تا سرحد توانایی است، به گونه‌ای که با تحمل رنج و سختی همراه باشد. در اصطلاح فقه عبارت است از: «به کار بردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه‌ها و منابعی(کتاب، سنت، اجماع و عقل) که نزد فقیهان اسلام معمول و متعارف است». در نتیجه مجتهد کسی است که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد و طبق رأی و نضر خویش عمل کند.

«تقلید» به معنای پیروی و دنباله‌روی است و در اصطلاح فقهی «عمل کردن به آنچه مجتهد در مسائل شرعی فتوا می‌دهد» گفته می‌شود

گفتنی است؛ اگر چه واژه تقلید به معنای پیروی بدون چون و چرا؛ نزد افکار عمومی پذیرش آن مشکل است، اما در آموزه‌های فرهنگ اسلامی، مقلد کسی است که از حاصل تلاش علمی مجتهد استفاده می‌کند و مسئولیت درستی و نادرستی استنباط احکام را بر عهده مجتهد می‌گذارد و چه بسا کاربرد واژه «تقلید» برگرفته از «قلاده» به معنای گردن بند، به گردن گذاشتن و عهده‌سپاری به این منظور باشد؛ و در اینجا مجتهد است که، مسؤلیت عبادات مقلد را به گردن می‌گیرد.