6. چرایی اختلاف فتوا

پیش از بررسی ریشه‌ها و علل آن، اشاره به چند نکته بایسته است:

یکم: در مسائل نظری هر رشته‌ای، متخصصان و دانشمندان آن، در یک سری از مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارند. دانش فقه و اجتهاد نیز این چنین است. مجتهد بایستی در تمامی‌احکام و مبادی آن، تلاش کرده و به یک نقطه فکری و اجتهادی برسد. طبیعی است که در صدها مسأله فقهی نمی‌توان انتظار داشت که بین دو یا چند نفر، وحدت نظر کاملی وجود داشته باشد. حتی در علوم تجربی مانند «رشته پزشکی» نیز که مبتنی برحس و آزمایش است، اختلاف نظر و تفاوت تشخیص طبیعی است.

دوم: اختلاف فتوای مجتهدان، به هوا و هوس و منافع شخصی آنان باز نمی‌گردد؛ بلکه گاهی تقوا به حدی است که وقتی از مرجع تقلیدی سؤال می‌کنند: حکم چیز نجسی که در چاه بیفتد چیست؛ پیش از پاسخ به آن، دستور می‌دهد چاه خانه‌اش را پر کنند تا مبادا در بیان حکم خدا، دچار هوا و هوس گردد، و اگر مرجع تقلید بر اساس منافع شخصی فتوایی صادر کند، صلاحیت مرجعیت را از دست خواهد داد.

سوم: اختلاف فتاوا مسأله‌ای نیست که در این عصر  پیدا شده باشد؛ بلکه این امر در زمان ائمه اطهار (ع) نیز در میان اصحاب و شاگردان به چشم می‌خورد. در روایت عمر بن حنظله آمده است: امام صادق(ع) برای رفع نزاع و کشمکش‌ها میان مردم، آنان را به فقیهان ارجاع داده، می‌فرمود: هرگاه دو یا چند از آنان در فهم روایات و استنباط احکام اختلاف نظر داشتند، به کسی که اعلم و با تقواتر است مراجعه کنید[1]. در اینجا بدون آنکه حضرت اختلاف نظر میان آنان را سرزنش کند، آن را امری بدیهی تلقی می‌کرد.

چهارم: مجتهدان در بسیاری از مسائل فقهی از جمله مسائل ضروری و قطعی دین(مانند وجوب نماز و روزه و احکام وضو) و نیز بی‌شماری از احکام فرعی اتفاق نظر دارند و حوزه اختلاف، تنها در بعضی از احکام فرعی است.

پنجم: خداوند متعال در هر مورد و مسأله‌ای، بیش از یک حکم ندارد و فقیهان به دنبال یافتن حکم خدا هستند. و اگر برخی فقیهان اشتباه کنند حکم خدا تغییری نمی‌کند و متعدد نمی‌شود . اما مجتهد و مقلدان چون تلاش کرده اند و به وظیفه خود عمل کرده‌اند از لطف و ثواب الهی بهره‌مند می‌شوند. پس از این مقدمات، اکنون به بررسی ریشه‌ها و عوامل اختلاف فتاوا پرداخته می‌گوییم: دانش فقه و اجتهاد بر یک سلسله از مبادی و اصول فکری مبتنی است و اختلاف در فتوا از آنجا سرچشمه می‌گیرد و آن اصول عبارتند از:

1.    اصول فقه

یکی از مهم‌ترین و اساسی ترین مبادی‌ فقه علم اصول است. این علم به شناخت مسائلی همچون اوامر، نواهی، مفاهیم، اجماع، خبر واحد، و متواتر، تعارض، استصحاب، برائت و...... می‌پردازد و مجتهد برای استنباط احکام فقهی، از نتیجه آن سود می‌جوید. هر یک از این موضوعات، اندیشه‌های گوناگونی را در خود بر می‌تابد و تأثیر این اختلاف، در تفاوت فهم حکم الهی نمایان می‌شود.

2.   ادبیات عرب

این علم شامل صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع و لغت می‌شود و یکی از مقدمات اجتهاد به شمار می‌رود. گاهی اختلاف فقیهان، به اختلاف در مسائل نحوی و صرفی باز می‌گردد.

3.   درایه

شناخت معانی و مفاهیم احادیث و درست آن از نادرست.گاهی تفاوت فتوا، از اختلاف در شناخت معانی و مفاهیم الفاظ نشأت می‌گیرد.

 

4.   علم رجال

در زمان معصومین(ع) سند و مدرک روایات و شناخت راویان و ناقلان احادیث، کمتر مورد نیاز بود؛ زیرا احادیث و احکام را یا خود معصوم می‌پرسیدند و یا راوی را به دلیل نزدیکی زمانی با معصوم می‌شناختند. اما در زمان‌های بعد احادیث با واسطه‌های زیادی نقل می‌شد و عده‌ای در این میان، به دروغ روایاتی را جعل می‌کردند. از این رو در زمان غیبت نیاز به شناسایی راویان سالم از غیر آنها ضروری گشت و به همین جهت علم رجال پایه گذاری شد. در این علم روایات را به معتبر و غیر معتبر تقسیم می‌کنند و بر اساس آن گاهی یک روایت نزد مجتهدی معتبر و نزد دیگری ضعیف محسوب می‌شود و این امر عامل بسیار مهمی‌برای پیدایش اختلاف فتاوا به شمار می‌رود.

5.   منطق

علم درست اندیشیدن و استدلال کردن.

6.   تفسیر، علوم قرآن و حدیث


7.   آشنایی به محاورات عرفی و زبان‌ مردمی‌که مورد خطاب قرآن و سنت بوده‌اند.


8.   آشنایی با گفته‌ها و نظریات پیشینیان، جهت عدم وقوع در خلاف شهرت و اجماع.


9.   بررسی فتاوا و اخبار اهل سنت، به خصوص در موارد تعارض اخبار.


10.تلاش در جهت استنباط احکام و تمرین در آن، به حدی که ملکه استنباط حاصل شود.

[2]

·  با فراگیری علومی‌که گفته شد و با وجود شرایط لازم، شخص مجتهد باید طبق آنچه استنباط کرده عمل نماید و چنانچه در استنباط خود اشتباه کرده باشد معذور است.[3]



[1]. وسائل الشیعه، کتاب القضاء، باب9، ح1.

[2]. الرسائل، امام خمینی، ج2، ص96.

[3].  الرسائل، امام خمینی، ج2، ص99.